عادت کنیم زود قضاوت نکنیم
دختر روی نیمکت نشسته بود و منتظر دوستش که ساعت ۹ قرار داشت. ساعتش را نگاه کرد
ساعتش ۱۰ شده بود.
از روی نیمکت بلند شد و هنگام رفتن از دور دید که پسر با عجله با یک دسته گل می اید
اما اعتنایی نکرد. او می رفت و پسر پشت سرش می دوید. ناگهان دختر از پشت سرش
صدای برخورد ماشینی به یک فرد را شنید. بلافاصله برگشت و پسر را روی زمین دید.
دوان دوان به سوی پسر دوید و پسر غرق در خون با دسته گلی پرپر شده دید
ناگهان چشمش به ساعت پسر افتاد ساعت ۹بود باور نکرد اما وقتی از راننده تاکسی پرسید دید
�ساعت ان هم ۹بود. ان موقع فهمید که................ عادت کنیم با گذشت زندگی کنیم�
آن دختر تا ابد خودش را سرزنش میکند یا هیچوقت خودش را نمیبخشد
چرا که اگرگذشت میکرد باعث میشد آن پسر زنده بماند و اشتباه ساعتش خاطره ای شیرین
(((((((((((((((((((((((((((( امــــــــــــــــا حــــــــــــــیــــــــــــــف)))))))))))))))))))))))))))
جمعه 17 دی 1389 - 12:51:22 PM